ساده نویسی

نوشته هائی در باره ساده نویسی

ساده نویسی

نوشته هائی در باره ساده نویسی

روان بودن یا سادگی

- سادگی یعنی توجه داشتن به زبان مخاطب، زبان موجود و جاری در بین مردم، نه زبان لغت نامه ای، دانشگاهی و علمی(ملا لغطی). در سادگی معیار تاثیرگذاری است نه مفهموم رسانی صرف.

- یکی از مهمترین روش ها برای ساده نویسی و روان نویسی رجوع به زبان و فرهنگ مردم است. البته رجوع به گوهرهای زبان مردم.

- از ویژگی های زبان مردم تنوع و کثرت جایگزین هاست. زبان مردم آن قدر زنده است که خود به کلمه سازی دست می زند و منتظر کلمه سازی های کند و لاک پشتی فرهنگستان زبان فارسی نمی شود.

- لذا نویسنده خوب کسی است که با مردم ارتباط زیادی داشته باشد.

- یک تلقی اشتباه ما از زبان این است که فکر می کنیم زبان یک امر کتابی و مکتوب است، درحالی که زبان یک مقوله شفاهی است و بعدها مکتوب و مدون شده است.

- در تاریخ ادبیات (و هنر و حتی سیاست) ما نویسنده هایی از همه موفق تر بوده و هستند که به سمت مردم و ادبیات مردمی رفته اند. پیامبران هم به زبان مردم کوچه و بازار و در حد فهم مردم، مفاهیم والای الهی را بیان می کردند.

- دقت و غور کردن در ضرب المثل ها برای رسیدن به فرهنگ مردم بسیار مفید است. همچنین مراجعه به لغات و کنایات و ترکیبات مردمی. برای اینکه دایره لغات خود را افزایش دهید به فرهنگ شفاهی مردم و یا خرده فرهنگ ها مراجعه کنید.

- از خوبی های زبان این است که مانند آینه بیماری های جامعه را نشان می دهد.

نکته مهم: ساده نویسی به معنی محاوره نویسی نیست. البته جاهایی از جمله دیالوگ ها در داستان استثناء است. محاوره نویسی نوعی دوپینگ است که معایبی دارد. از جمله اینکه نویسنده را دچار یک صمیمت کاذب و فانتزی می کند. نویسنده را شیفته متن خود می کند و این اول بد بختی نویسنده است.

یک نکته مهم دیگر: لهجه نویسی و یا شکسته نویسی کلمات هم ممنوع. باید توجه داشت که مخاطب لهجه ندارد و صدایی او را همراهی نمی کند. او تنها با نوشته و متن ارتباط دارد. لهجه نویسی دایره مخاطبان را محدود می کند. تکنیک های دیگری هم در زبان مردم وجود دارد که از لهجه نویسی بهتراند. مثلا شکسته کردن جملات و جا به جایی ارکان جمله.

چند فوت و فن:

و اما چند شگرد برای گریس کاری! و روان شدن متن:

- متن خود را با صدای بلند بخوانید (خود را به جای مخاطب بگذارید)؛ هر کجا به دست انداز و ریپ زدن افتادید (همان تِ تِ پِ تِ)خوردید، آنجا حایی است که تعدادی کلمه قلمبه سلمبه جمع شده. با حذف و یا جایگزینی این کلمات متن تان را روان کنید.

- روی تک تک کلمات فکر کنید. کلمات را سوراخ کنید و رگ و ریشه شان را دربیاورید. هر کلمه dna و هویت خودش را دارد.

+ نوشته شده در شنبه بیست و پنجم تیر 1390ساعت 0:22 توسط امیر سعادتی
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد