ساده نویسی

نوشته هائی در باره ساده نویسی

ساده نویسی

نوشته هائی در باره ساده نویسی

کوتاه بودن یا ایجاز (در ادامه مشخصات نوشته خوب)

یک : سیر تاریخی قالبهای هنری به سمت کوتاه شدن و آب رفتن است. این هم خوب است و هم بد. مثلا در ادبیات از رمان های بلند و چند جلدی شروع می شود. قدیمی ها (هم نویسنده ها و هم خوانندگان) دستشان به از رمان کمتر نمی افتاده. و بعد می رسیم به داستان بلند، داستان کوتاه و مینی مال. یا در سینما، زمانی فیلم های سینمایی 3 ساعته داشتیم، بعد همین جور آب رفت و آب رفت تا رسیدیم به فیلم کوتاه و حتی فیلم یک دقیقه ای. البته این به معنای حذف قالب های کَت و کلفت و بلند نیست، به معنای حضور بیشتر و غلبه قالب های کوتاه است. دلایل، خوبی ها و بدی های این پدیده خودش روضه مفصلی است که از حوصله وبلاگی خارج است و معمولا آن را سر کلاس می گویم.(می بینید که ما هم مینی مال شدیم)

***

دو : از آن جایی که بزرگان گفته اند:«تعرف الاشیاء باضدادها» ما در اینجا از خوبی های کوتاه نویسی چیزی نمی گوییم. در عوض از بدی های روده درازی و اطناب خواهیم گفت.

روده درازی چیست؟ پزشکان می گویند (و البته دیده اند) که روده انسان 9 متری هست. البته بهتر است بگوییم روده گوسفند چون تا دقایقی دیگر می خواهم سرش را با چاقو ببرم. خدای متعال این چند متر را به طرز شگفت آوری در شکم گوسفند جا داده و فشرده کرده است. قصاب وقتی گوسفند را می کشد، یکی از جاهایی که خیلی حوصله اش سر می رود و اعصابش خورد می شود، همین جدا کردن این روده دراز و خالی کردن آن (ببخشید، دماغتان را بگیرید!) از مدفوع و پشگل گوسفند است. روده درازی یک چیزی توی همین مایه ها و به همین حال به هم زنی است.

اطناب (که همان باتربیتی و ادبی و دانشگاهی شده روده درازی است) نیز از طناب می آید. یعنی کش دار کردن متن. بی خود یا باخود. مثل طنابی که انتها ندارد. از مشخصات اطناب تکرارهای زائد و نوشتن یک مفهوم به چندین صورت است.

بی ادبی می شود، متن شما مثل همان گوسفند و مخاطب شما همان قصاب است. که هنگام مطالعه در واقع متن تان را برای خودش ذبح می کند تا از گوشت لذیذش استفاده کند. خلاصه آقاجان! سربسته بگویم روده درازی نکنید دیگر.

***

سه : نویسنده باید نسبت به کلمات و جملات ضعیف خودش جلاد باشد. می گویند بعضی از حیوانات عیال وار! وقتی چند قلو می زایند برای اینکه نسلشان قوی باشد، یکی که سالم تر و قوی تر است را نگه می دارند و باقی را خفه می کنند. این عمل در کشاورزی هم اتفاق می افتد. نمی دانم تا به حال چغندر خو کرده اید یا نه؟ («چغندر خو کردن» اصطلاحی خراسانی است. این کار به وسیله «دست خو» انجام می شود. از چند گیاه تازه سبز شده چغندر در کنار یکدیگر یکی را نگه می دارند و مابقی را خو می کنند. تا آن یکی بزرگتر و چاق و چله تر باشد). به قول یکی از اقوام یزدی ما (من از پدر خراسانی و از مادر یزدی ام) که مثل خود من چای پررنگ و نباتی دوست دارد: یَه تا چایی بخور، خوبشو بخور.

یک قانون کلی در کوتاه نویسی: هر چه حذف آن به مفهوم بودن متن صدمه نزند باید حذف شود. البته با حفظ دو مشخصه دیگر نوشته خوب یعنی روشن بودن (که در قسمت توصیف وصفش رفت) و دیگری روان بودن (که در ادامه از این قلم روان خواهد شد).

***

چهار : برای اینکه از اطناب جلوگیری کنید، پس از نوشتن متن، آن را دوباره بخوانید و اشکالاتش را برطرف کنید. اگر فاصله ای بین نوشتن و خواندن بیفتد بد نیست. چون در هنگام نوشتن شما و متن تان داغ هستید و نمی دانید کجای متن شکسته و درد می کند. بعد از گذشت مدتی که بدنِ متن سرد شد آخ و اوخش در می آید. متن مثل غذاست. داغ داغ نباید آن را خورد. باید متن را بگذارید توی یخچال تا فریز شود و بعد ایرادتش را بگیرید. برای اینکه به زائد بودن برخی از کلمات و جملات در نوشته خود پی ببرید باید خودتان را به جای مخاطب بگذارید و آن گاه اصلاحات را انجام دهید.

***

پنج: کوتاه نویسی باعث ریتمیک شدن متن می شود. بهترین کوتاه گویی ها و کوتاه نگاری ها در فرهنگ مردم دیده می شود. مثل ضرب المثل ها، شعر ها، کنایه ها، فحش ها، قلمبه ها! و اصلا همین حرف زدن عادی مردم.

+ نوشته شده در جمعه سیزدهم خرداد 1390ساعت 14:17 توسط امیر سعادتی

شناخت کلمات

یک بنا برای ساختن دیوار از بهترین آجرها و محکم‌ترین آنها استفاده می‌کند. در نوشتن هم باید بهترین مصالح (کلمات) را پیدا کرد و به کار برد. تا هم متن استحکام داشته باشد و زیبایی آن مخاطب را به خود جذب کند.

راه‌هایی برای آشنایی با کلمات و شناخت بیشتر آن‌ها:

- ارتباط با مردم و زبان آنها؛ بسیاری از کلمات (و مهمتر از آن ترکیبات) به دست مردم ساخته می‌شوند و الان در لغت‌نامه‌ها وجود ندارند.

- دامنه لغات خود را زیاد کنید؛ چرا که هر کلمه وضع مخصوص به خود را دارد.

- در استفاده از کلمات وسواس داشته باشید.

- لغت‌نامه ها را به صورت موضوعی و یا حتی تفننی مطالعه کنید؛ مثل لغت‌نامه دهخدا، معین. از فرهنگ ها و واژه نامه های مختلف استفاده کنید مثل واژه‌نامه ابدی نوشته احمد عزیزی که شطح و طنز است.

- سعی کنید با دیدن یک کلمه نسبت‌ها و ارتباط‌های بین آن و دیگر کلمات را بیابید. نسبت‌هایی مثل تضاد، تشابه، مراعات نظیر و ...

- عبارات مختلف با یک مفهوم پیدا کنید و به تفاوت‌های کاربردی آنها توجه کنید.

- ترجمه و متن اصلی یک نوشته را بخوانید و ساختارها را مقایسه کنید.

- دو ترجمه از یک متن بخوانید و بیشتر به کلمات مترادف توجه کنید.

- به ضرب المثل ها و محل استفاده از آنها توجه کنید.

- کتاب‌های فرهنگ عامه را بخوانید: امیر ارسلان نامدار، هزار و یک شب، قصه حسین کرد شبستری، کتابهای امثال و حکم، متل ها، اشعار محلی و...

چند نکته:

- چرا باید در انتخاب کلمات وسواس داشت؟ هر کلمه مستقلا دارای «صوت» و «معنا» و «آهنگ» است. برای استفاده از کلمات در متن باید به هر سه آنها توجه کرد و تلاش کرد تا بهترین کلمه را از هر سه جهت انتخاب کرد. همچنین هر کلمه تاریخ و جغرافیای ادبی خاص خود را دارد.

- هر کلمه دو چیز را با خود حمل می کند: 1- اطلاعات و 2- حس (جنبه های خیال انگیز). در نوشه‌های حسی مانند شعر بیشتر معانی حامل پیام خاصی هستند: شراب، ساغر، ساقی و می و ... نویسنده قوی کسی است که با انتخاب کلمات مناسب هم اطلاعات را منتقل کند و هم حس مخاطب را تحریک کند. یک مجلس درست امام حسین (شامل سخنرانی، روضه و نوحه) از هنرهایی است که در آن اطلاعات و حس به خوبی با هم عجین شده اند. در اطلاعات دادن باید دقیق و واقع بین بود(رئالیسم) و در انتقال حس باید به تصویرسازی و زیبایی توجه کرد.(سمبولیسم و چند تا ایسم دیگر!)

- برای قوی شدن متن سعی کنید اطلاعاتی که می خواهید منتقل کنید را به حس و طبیعت مرتبط کنید. این طوری متن تان هم خیال انگیز خواهد بود و هم واقع بینانه. مثل: بیان فاصله: سه تیر پرتاب (سفرنامه ناصرخسرو)/ کوتاهی زمان: یک چشم بر هم زدن/ نشان دادن سهولت: مثل آب خوردن

- همچنین می توانید از ضرب المثل ها استفاده کنید. ضرب المثل ها هم اطلاعاتی هستند و هم حسی: عاقبت گذر پوست به دباغ خانه می افتد/ روغن ریخته را نذر امامزاده کرده/ کاسه‌ای زیر نیم کاسه هست!/ آب از دستش نمی‌چکد!

- وقتی کلمات را به خوبی شناختید می‌توانید آنها را ترکیب کنید و کلمات جدیدی بسازید و بعد از آن می‌توانید جملات بهتری بنویسید.

- در نوشتن جمله چینش کلمات بسیار مهم است. ولی به معنای این نیست که باید حتما دستور زبان را رعایت کرد. دستور زبان وحی منزل نیست. توجه داشته باشید که بسیاری از طنزها در نگاه جدید به کلمات و ساختار ها بدست می آیند. مثل‌: سالها دل طلب جام جم از ما می‌کرد/ بی خبر بود که ما مشترک کیهانیم (ناصر فیض)

+ نوشته شده در شنبه یکم مرداد 1390ساعت 0:52 توسط امیر سعادتی |

روان بودن یا سادگی

- سادگی یعنی توجه داشتن به زبان مخاطب، زبان موجود و جاری در بین مردم، نه زبان لغت نامه ای، دانشگاهی و علمی(ملا لغطی). در سادگی معیار تاثیرگذاری است نه مفهموم رسانی صرف.

- یکی از مهمترین روش ها برای ساده نویسی و روان نویسی رجوع به زبان و فرهنگ مردم است. البته رجوع به گوهرهای زبان مردم.

- از ویژگی های زبان مردم تنوع و کثرت جایگزین هاست. زبان مردم آن قدر زنده است که خود به کلمه سازی دست می زند و منتظر کلمه سازی های کند و لاک پشتی فرهنگستان زبان فارسی نمی شود.

- لذا نویسنده خوب کسی است که با مردم ارتباط زیادی داشته باشد.

- یک تلقی اشتباه ما از زبان این است که فکر می کنیم زبان یک امر کتابی و مکتوب است، درحالی که زبان یک مقوله شفاهی است و بعدها مکتوب و مدون شده است.

- در تاریخ ادبیات (و هنر و حتی سیاست) ما نویسنده هایی از همه موفق تر بوده و هستند که به سمت مردم و ادبیات مردمی رفته اند. پیامبران هم به زبان مردم کوچه و بازار و در حد فهم مردم، مفاهیم والای الهی را بیان می کردند.

- دقت و غور کردن در ضرب المثل ها برای رسیدن به فرهنگ مردم بسیار مفید است. همچنین مراجعه به لغات و کنایات و ترکیبات مردمی. برای اینکه دایره لغات خود را افزایش دهید به فرهنگ شفاهی مردم و یا خرده فرهنگ ها مراجعه کنید.

- از خوبی های زبان این است که مانند آینه بیماری های جامعه را نشان می دهد.

نکته مهم: ساده نویسی به معنی محاوره نویسی نیست. البته جاهایی از جمله دیالوگ ها در داستان استثناء است. محاوره نویسی نوعی دوپینگ است که معایبی دارد. از جمله اینکه نویسنده را دچار یک صمیمت کاذب و فانتزی می کند. نویسنده را شیفته متن خود می کند و این اول بد بختی نویسنده است.

یک نکته مهم دیگر: لهجه نویسی و یا شکسته نویسی کلمات هم ممنوع. باید توجه داشت که مخاطب لهجه ندارد و صدایی او را همراهی نمی کند. او تنها با نوشته و متن ارتباط دارد. لهجه نویسی دایره مخاطبان را محدود می کند. تکنیک های دیگری هم در زبان مردم وجود دارد که از لهجه نویسی بهتراند. مثلا شکسته کردن جملات و جا به جایی ارکان جمله.

چند فوت و فن:

و اما چند شگرد برای گریس کاری! و روان شدن متن:

- متن خود را با صدای بلند بخوانید (خود را به جای مخاطب بگذارید)؛ هر کجا به دست انداز و ریپ زدن افتادید (همان تِ تِ پِ تِ)خوردید، آنجا حایی است که تعدادی کلمه قلمبه سلمبه جمع شده. با حذف و یا جایگزینی این کلمات متن تان را روان کنید.

- روی تک تک کلمات فکر کنید. کلمات را سوراخ کنید و رگ و ریشه شان را دربیاورید. هر کلمه dna و هویت خودش را دارد.

+ نوشته شده در شنبه بیست و پنجم تیر 1390ساعت 0:22 توسط امیر سعادتی

خلاصه نویسی

 

به استخراج جوهره ی اصلی یک نوشته ی منثور یا منظوم خلاصه نویسی می گویند و فایده ی آن صرفه جویی در زمان .کاستن حجم نوشته برای آسانی مطالعه. درک و فهم مطالب اصلی نوشته جدای از نکته های فرعی آن و ساده کردن مطالب مشکل و دشوار است.

تلخیص به دو شیوه انجام می گیرد :

1-کامل:که در آن تمامی محتوای ماخذ اصلی آورده می شودو خواننده کل اثری را در مقیاس کوچکتر می خواند

2-منتخب:که بهترین و برجسته ترین مطالب یک کتاب و یا گاه تنها قسمت هایی خاص که ازنظر علمی یا فنی موردنظر است خلاصه می شود.

شیوه ی خلاصه کردن:

1- ابتدا بایستی صفحه به صفحه وبا دقت تمام از ابتدا تا انتهای متن را خواند و فهمید و مشکلات لغوی آن را حل کرد.

2- به سبک، طرز بیان و شیوه ی نویسنده یا شاعر توجه عمیق کرد تا بتوان به اهداف وزیبایی ها و نکات برجسته ی متن آگاهی یافت به طوری که موضوع سخن کاملا روشن باشد

پس از آن بایستی مراحل زیر را رعایت کرد:

1-تعیین هدف تلخیص ودرصد خلاصه نویسی از یک متن

2-استخراج پیام.عنوان ها و مطالب اصلی

3-تعیین قسمت های اصلی

4-یادداشت برداری

5-تنظیم و نگارش یادداشت ها

6-باز خوانی پیراستن نوشته ی خلاصه شده و پاکنویس بایستی توجه کنیم که درداستان ورمان مهم ترین نکته یافتن موضوع اصلی و بن مایه ها و زمینه ی داستان است

چراکه با آگاهی از همین نکات است که می توانیم بفهمیم که چرا مثلا شخصیت داستان لباس آبی پوشیده است و...در خلاصه نویسی آوردن این نکته اهمیت دارد یا نه؟چون مقصود ما از تلخیص نشان دادن موضوع و فکر اصلی شاعر یا نویسنده و در نتیجه یک متن است بنابراین خلاصه را به قلم خود و مطابق با زبان و شیوه ی نگارش خود می نویسیم والبته این به معنای تصرف در متن و موضوع نیست و بایستی لفظ و شیوه ی بیان ما، رسا، ساده و با توجه به موازین درست نویسی باشدو بخوبی بتوانیم جنبه ی معنوی وارزش محتوایی نوشته را منتقل کنیم.

منبع: http://yekdel.parsiblog.com


ویژگیهای یک خلاصه خوبیک خلاصه زمانی کارایی لازم را خواهد داشت که جامع و کامل بوده و در کمال امانت تهیه شده باشد. برای داشتن چنین خلاصهای لازم است اصول زیر را در تهیه آن در نظر بگیریم:
- در نظر گرفتن سطح سواد و موقعیت شخص یا اشخاصی که قرار است از این خلاصه استفاده کنند؛
- رعایت اصل ساده نویسی و استفاده از جملات ساده، صریح و روشن؛
- پرهیز از بکاربردن کلمات و جملات مبهم.

مراحل نگارش خلاصه- ابتدا متنی که قرار است خلاصه شود را مطالعه می‌کنیم تا از دریافت همه موضوعهای مطرح شده در گزارش یا نوشته مطمئن شویم؛
- در مرحله بعد با مطالعه مجدد، زیر کلمات و جملات کلیدی خط می‌کشیم؛
- مطالب مهم و اصلی را در پیشنویس یادداشت می‌کنیم؛
- پیشنویس را بازبینی و ویرایش می‌کنیم؛
- در مرحله آخر خلاصه ویرایش شده را پاکنویس می‌نماییم.

منبع:زبان و نگارش فارسی، محمد رضا عطاری

ساده نویسی در لغت نامه

لغت نامه دهخدا

ساده نویسی . [ دَ / دِ ن ِ ] (حامص مرکب ) بشیوه ٔ ساده نوشتن . قابل فهم نوشتن . پرهیز از تکلفات و تصنعات در نوشتن  .  

 

فرهنگ فارسی معین

( ~ . نِ) (حامص .) استفاده از جملات ساده و روان در نوشتن .